نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که این رشته پیش از آنکه توسط برخی به عنوان ورزش مطرح شود، در اکسپارتیها و پارکها برای رقص مختلط دختر و پسرها مورد استفاده قرار میگرفته و همچنان نیز قرار میگیرد و این مسأله یادآور قالب ضد فرهنگی این حرکات است.
رقص در کتب مرتبط، به حرکاتی موزون اطلاق شده که همراه آهنگ و موسیقی به صورت انفرادی یا گروهی انجام میپذیرد و انواع و اقسامی نیز برای آن تعریف شده که اقوام شرقی و غربی، بنا بر اعتقادات و خاستگاههای فکریشان در راستای تدوین آن اقدام کردهاند و به مرور زمان، شاهد تکمیل آنها بودهایم که امروزه از مرز چند صد رقص گذر میکند و با عناوین متفاوتی که از فرهنگ کشورها گرفته شده همچون آگون، آگره، بالماسکه، باله، بوره، بهارات ناتیام، تارانتلا، تامبورن، تانگو، چاچا، رومبا، سوینگ، گایارد، مامبو، والس و نه الزاماً با پیشوند رقص بیان میشود.
,به نقل از تابناک، در ایران نیز رقصهای محلی همچون رقص خنجر که یادآور روحیه سلحشوری ایرانیان است و یا سماع صوفیان، قدمتی تاریخی دارد، اما در عین حال، بر خلاف برخی اقوام، فارغ از هر گونه لهو و لعب بوده و بدین لحاظ تا به امروز میان مردم بومی کشورمان، جایگاه خود را به عنوان سنتی ماندگار و نه به عنوان رقص حفظ کرده است.
همچنین اعراب پیش از ظهور اسلام، علاوه بر رقص شمشیر که در ایران هم باب بود، کنیزان خود را به فراگیری فن رقاصی میگماردند تا در بساط لهو و لعبشان، رقاصههایی نیز داشته باشند؛ در این زمینه، کتب معدود تاریخی به زبان عربی پیرامون رسم و رسوم رقاصی موجود است.
با این حال، پس از ظهور اسلام، تدریجاً تازه مسلمانان از لهو و لعب نهی شدند تا جایی که رقص از نوعی که امروزه در سطح جهان عمومیت دارد، در بلاد اسلامی کمرنگ شد و پس از آن نیز هنگامی که قرار بود فساد و بیلیاقتی پادشاهی را ترسیم کنند، باده گساری و پهن کردن بساط لهو و لعب در کنار رقاصهها به جای پرداختن به امور مملکت را بیان میکردند.
یکی از برکات انقلاب اسلامی ایران، حذف نسبی آلات لهو و لعب از جمله رقص و اماکن مرتبط با آن بود که حرکتی ارزشمند بود و بیشتر مردم نیز برای تحقق جمهوری اسلامی در این زمینه، کمال همکاری را انجام دادند، اما در چند سال اخیر، به نظر میآید با رویکردهایی که در پیش گرفته شده، قبح رقص و رقاصی در حال برطرف شدن است و رقصهای مدرن به عنوان جایگزین رقصهای کوچه بازاری،با نام ورزش در ام القرای اسلام توسعه مییابد و البته برخی رسانههای گروهی که به پوشش این موضوع پرداختهاند، نه تنها در راستای تقبیح آن برنیامدهاند، که از این رقصها و رقاصهای محترم، با استدلال نشاط آوری برای مردم، تجلیل کردهاند!
برخی روزنامههای سیاسی و ورزشی که چندی پیش، گزارشهایی مفصل در این زمینه منتشر کردند، با لفظ ایروبیک و Break Dance از این به اصطلاح ورزش یاد کرده بودند، بدون آن که حتی به خود زحمت ترجمه این عنوان انگلیسی را که به مفهوم رقص برک است، بدهند.
آری، رقص حرام است، اما به زغم برخی در صورتی که آن را بتوان ورزشی نشاط آور مطرح کرد و به جای عنوان نامتجانس رقص از اصطلاح ایروبیک و معادل انگلیسی رقص یعنی dance استفاده شود، شرعی میشود؟! و میتوان در اماکن فرهنگی ـ ورزشی دولتی همچون مجموعه ورزشی انقلاب تهران، جشنوارههایی را با این محوریت برگزار کرد. نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که این رشته پیش از آنکه توسط برخی به عنوان ورزش مطرح شود، در اکسپارتیها و پارکها برای رقص مختلط دختر و پسرها مورد استفاده قرار میگرفته و همچنان نیز قرار میگیرد و این مسأله یادآور قالب ضد فرهنگی این حرکات است.
آیا break dance، جزو آن دسته رقصهایی نیست که در رسانههای غربی توسط خوانندههای آنچنانی اجرا میشود و در همین مراسم نیز به گواه روزنامهها با پخش موسیقی زنده توسط دیجی! آغاز شده و دیگر آن که با توجه به این که با آنچه به نام مظاهر تهاجم فرهنگی میشناسیم، کوچکترین تفاوتی دارد؟ آیا هر گونه حرکتی که نام ورزش به خود بگیرد، مشروعیت پیدا میکند و دیگر با شرع و عرف نظام مقدس جمهوری اسلامی منافات ندارد؟
متاسفانه، در سالهای اخیر، کشورهای غربی نسبت به گسترش برخی حرکتها در قالبهای ورزشی، اقدامات گستردهای انجام دادهاند و بسیاری از تفریحات نابهنجارشان را در قالبی ورزشی و رقابتی مطرح کردهاند که این مسأله، باعث شده است در سالهای اخیر، بسیاری از کشورهای اسلامی، خواسته یا ناخواسته، درگیر رشتههایی شوند که ظاهراً ورزشی است، اما نه ویژگیهای یک ورزش را به صورت نظاممند دارند و نه در سطوح بینالمللی ورزشی همچون المپیک و بازیهای قارهای از جایگاه خاصی برخوردارند.
باید دید محمد علی آبادی، رئیس دستگاه ورزش دولت نهم و محمدهادی حسام، رئیس مرکز توسعه ورزش همگانی و تفریحی در برابر این سهلانگاری که منجر به گسترش قابل توجه این حرکتها با نام ورزش در باشگاهها شده، چگونه برخورد کرده و پاسخگو خواهند بود و آیا اصولاً برخورد جدی با آموزش رقاصی به سبک غربی در مراکز ورزش انجام خواهند داد، یا این فعالیتها همچنان به رسمیت شناخته خواهد شد؟!
اکنون باید منتظر نظر و پیگیریهای دستگاههای نظارتی بود و دید آیا از گستردهتر شدن این روند در سازمان ورزش کشور و فرهنگ عمومی جامعه جلوگیری خواهد کرد تا از تهاجم فرهنگی غرب نیز جلوگیری شود.