تازه های وب

گلچین مطالب از سر تا سر اینترنت

تازه های وب

گلچین مطالب از سر تا سر اینترنت

خواستگاری پرماجرای زن ثروتمند از مرد متاهل

خواستگاری زن ثروتمند از مرد متاهل به گشوده شدن پرونده طلاق توافقی در دادگاه خانواده انجامید.
روز گذشته زوجی جوان که حدود یک سال از ازدواجشان می گذرد برای طلاق توافقی به شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده مراجعه کردند و وقتی که قاضی حسن عموزادی رئیس دادگاه علت این تصمیم را از لاله که ۲۸ سال سن دارد و چهار سال از شوهرش امیر بزرگ تر است پرسید، وی نداشتن تفاهم را بهانه کرد و حاضر به ارائه توضیحات بیشتر نشد.
نوع برخورد این زن باعث شد قاضی در مورد انگیزه واقعی این زوج برای جدایی شک کند. به همین خاطر دستور داد برای لحظاتی زن جوان از شعبه خارج شود تا بتواند در غیاب او از شوهرش علت این تصمیم را بپرسد و انگیزه اش را از طلاق دادن همسرش بیان کند. در این هنگام امیر گفت؛ من و لاله نه تنها هیچ مشکلی با همدیگر نداریم بلکه عاشقانه همدیگر را دوست داریم، اما در این یک سالی که از آغاز زندگی مشترکمان می گذرد شرکتی که من در آن کار می کردم ورشکست و بیکاری من باعث وارد آمدن فشار اقتصادی زیادی به ما شد. مدتی در سختی و عذاب گذشت تا اینکه چند روز پیش مایوس و ناامید از همه جا برای استراحت به پارک جمشیدیه رفتم و من در آنجا با زنی ۴۴ ساله به نام نیلوفر آشنا شدم. از ظاهر این زن که ۲۰ سال از من بزرگ تر است مشخص بود وضع مالی خوبی دارد. در چند دقیقه یی که با او صحبت کردم وی گفت مدتی است در پی فوت شوهرش به تنهایی زندگی می کند. او گفت دیگر از زندگی در خانه یی که هیچ صدایی غیر خودش را در آنجا نمی شنود، خسته شده و به دنبال یک مورد مناسب برای ازدواج مجدد می گردد.
آن روز هنگامی که قصد داشتم از پارک خارج شوم، نیلوفر از من خواست شماره تلفن همراهم را در اختیارش قرار دهم. چند روز از ملاقاتم با آن زن ثروتمند گذشت تا اینکه او با من تماس گرفت و گفت به من علاقه مند شده است و تصمیم دارد با من ازدواج کند. من که از حرف های او شوکه شده بودم، گفتم باید در این مورد فکر کنم و چند روز بعد نظرم را اعلام خواهم کرد. نیلوفر نمی دانست متاهل هستم و به همین دلیل از من خواستگاری کرده بود. پس از قطع شدن تماس تلفنی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم. پس از چند دقیقه صحبت در این باره فکری به ذهنم رسید. به لاله گفتم برای اینکه بتوانیم از وضعیت بد اقتصادی نجات پیدا کنیم، بهترین راه این است که من با نیلوفر ازدواج کنم و پس از آنکه مبلغ زیادی پول از او گرفتیم وی را رها کنم. پس از طراحی این نقشه تصمیم گرفتیم در اولین اقدام از یکدیگر طلاق بگیریم و سپس من با نیلوفر ازدواج کنم. اکنون نیز برای این کار به دادگاه آمده ایم. به دنبال اظهارات این مرد رئیس دادگاه برای انجام تحقیقات بیشتر ادامه رسیدگی به این پرونده را به جلسه دیگری موکول کرد.

منبع : آفتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد